از آنجا که این کاخ دروازه پاسارگاد محسوب میشده، میتوان تاریخ آن را به دوره اول کوروش نسبت داد، اما وجود تاثیر شدید هنر فنیقی در نقش انسان بالدار و آثار هنر لودیه و ایوانی در تراشسنگها، ما را متوجه تاریخی جدیدتر میکند و زمان برآوردن کاخ را به ۵۴۰ تا ۵۳۰ق.م میکشاند.
نقش انسان بالدار
کاخ دروازه کاخ دروازه یا کاخ R استروناخ یا کاخ نقش برجستهدار هر تسلفد، دروازه پاسارگاد به شمار میرفته و در منتهی الیه مجموعه کاخها در فاصله ۲۰۰ متری جنوب شرقی کاخ با رعام واقع شده است. طرح آن به صورت تالاری بوده مستطیل شکل، به طول ۵/۲۸ متر و عرض ۵/۲۵ متر که دارای دو ردیف چهارتایی ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاههای شمالی شرقی و شمال غربی اصلی بودهاند و دو درگاه دیگر فرعی.
تالار کاخ دروازه اطاق شکوهمندی بوده با وسعت ۵۴۲ مترمربع و سنگفرشی از تخته سنگهای خوش تراش سفید مرمرین داشته بعدها همه را از جا کنده و بردهاند، زیر ستونها مکعبهای مضاعف یا دو پلهای با قاعدهای متجاوز از ۲×۲ متر و ارتفاعی ۱۶۰ سانتیمتر بوده است که از سنگ سیاه نیک تراشیده شده، درست کرده بودند و روی آنها را شالی از سنگ سیاه پاکتراش ولی بیپیرایش گذارده و قلمههای ستون را همچون استوانهای بلند و بیپیرایه بر آنها نهاده بودند. با توجه به خصوصیات بنا، ارتفاع درونی تالار به ۱۶ متر رسیده است. ستونها گویا ازگاوهای دو سر درست شده بودند که رویشان به سوی درگاههای اصلی بوده است.
دیوارهای تالار بسیار کلفت بوده و در داخل تا حدود ۷۰ سانتیمتر از ارهبندی (از سنگ سپید) شده بودند و در خارج دارای نیم جرزهای پهن چند پلهای بودهاند که بر استقامت آنها میافزوده. درگاههای اصلی ظاهراً در حدود ۹ متر بلندی، حدود ۲۰/۳ متر پهنا و ۵/۴ متر عمق داشتهاند. کف درگاه از سنگ سیاه خوب تراشیده شده است و جرزهایی از سنگ سفدی مرمر نما داشتهاند که بر هر کدام نقشی وجود داشته است. چنان مینماید که در این هم بمانند «دروازه ملل» در تخت جمشید، جرزهای درگاه ورودی به نقش گاو بالدار آراسته بوده است. در درگاههای فرعی که در میانه دو جناح طولی تالار تعبیه کرده بودند، جرز و کف از سنگ سفید بوده و هر درگاه ۸۰/۱ متر پهنا و ۵۵/۱ متر عمق داشته است. بر هر یک از چهار جز این دو درگاه نقش یک موجود طبیعی یا خیالی و بالای سر آن کتیبهای سه زبانی (فارسی باستان، عیلامی و بابلی) به خط میخی تراشیده بودند. از این چهار نقش اصلی، در شمال غربی، مشهور به صورت انسان بالدار، باقی مانده است.
از آنجا که این کاخ دروازه پاسارگاد محسوب میشده، میتوان تاریخ آن را به دوره اول کوروش نسبت داد، اما وجود تاثیر شدید هنر فنیقی در نقش انسان بالدار و آثار هنر لودیه و ایوانی در تراشسنگها، ما را متوجه تاریخی جدیدتر میکند و زمان برآوردن کاخ را به ۵۴۰ تا ۵۳۰ق.م میکشاند.
نقش انسان بالدار این نقش در اصل به کتیبه سه زبانهای مزین بوده که نوشتهای با این مصون داشته:«من کوروش، شاه هخامنشی».
نقش حجازی شده بر جرز در گاه شمال غربی کاخ دروازه معرف به نقش انسان بالدار. این نقش برای اولین بار در بازدید جیمز موریه و سرویلیام اوزلی در سال ۱۸۱۱ ثبت شد، قبل از اینکه توسط سررابرت کوپورتر در ۱۸۱۸ م و مجدداً به وسیله تکسیه و کست در حدود سال ۱۸۴۰ م به دقت طراحی شود. آخرین بازدیدکننده قدیمی که نوشته میخی را در جای اصلی آن بر بالای نقش دید، جان اوسشر بود که در اوایل سال ۱۸۱۶ م از پاسارگاد بازدید کرد و بعد از مدتی، وقتی که عکاس پیشگام اشتولتز در سال ۱۸۷۴ م از پاسارگاد دیدار کرد، تمام بخش فوقانی نقش از جای خود برداشته شده بود. نقش برجسته نشاندهنده مردی است با ریش انبوه و چهار بال. که رو به سمت چپ یعنی به سوی مرکز بنا دارد. این مرد تاجی دارد که به یک کلاه شیاردار کاملاً چسبیده به سر، وصل است. تاج بر روی شاخهای بلند و تابدار یک قوچ حبشی، بین دو مار کبری پشت به هم که هر یک گوی کوچکی را به نماد خورشید بر سر دارند، قرار گرفته است. پخش اصلی این تاج شامل سه دسته گل نی است که هر یک از آنها گوی خورشید را بر فراز داشته و با پر شترمرغ احاطه شدهاند. سه حلقه خورشیدی با دایرههای متحدالمرکز، در انتهای دسته گل نی قرار دارد. اغلب این تاج را به نوع aTEf منسوب کردهاند و همچنین آن طور که اشمیت خاطر نشان کرده، نمونهای از تاج مصری hmhmاست که از دوره اختاتون به بعد رایج گردید. اندام این نقش به ردایی یکسر و حاشیهدار ایلامی ملبس است که از روی بازوی راست میگذرد و حاشیههای لباس با نقش روزت ختم میشود. بدن نقش به صورت نیم تنه کامل میباشد. و در پشت آن چهار بال دیده میشود که برگرفته از هنر آشوری مخصوصاً در «نگهبان بالدار و جادویی» کاخ سارگن دوم در خرس آباد دانستهاند. نظریههای متفاوتی در راستای هویتبخشی به این نقش مطرح شده است. آیا این نقش کوروش است؟ آیا فروهر است؟ یا نمایش شاه است به حالت روحانی؟ یا مفهوم دیگری دارد؟ با توجه به اینکه نام کوروش در کتیبه مفقود شده بالای آن ذکر گردید گرایش بیشتر به نظریه اول وجود داشته که همان «ذوالقرنین» یعنی دارنده دو شاخ سنتهای اسلامی و قرآن میباشد. سامی احتمال میدهد این پیکر مظهر فروهر میباشد، زیرا نوعی روحانیت و الوهیت در نقش میبیند و آن را همتای روحانی کوروش میداند، شاپور شهبازی با جنبه تخیلی کمتر نقش را به نوعی نمایش آرمانی از کوروش کبیر نسبت میدهد. اما بر مبنای نوشتههای هرودت که «ایرانیان خدایان خود را تصویر نمیکردند» قبول اینکه نقش بالدار به یکی از خدایان بومی تعلق داشته دشوار است.۵- نقش حجاری شده انسان بالدار هنگامی که دارای کتیبه بوده است (طراحی چارلز تکسیه، حدود ۱۸۴۰م). ماخذ: پاسارگاد، استروناخ. ۶- نقش حجاری شده انسان بالدار هنگامی که دارای کتیبه بوده است (طراحی رابرت کارپرتر، حدود ۱۸۱۸م). ماخذ: پاسارگاد، استروناخ.
دیدگاه های شما